فقط من

فقط من

عشق یعنی همین

  • ۲۱:۳۶

حتی صدای قدم هایت را هم می شمردم ، از در اتاقت که بیرون می امدی تا به منشی چیزی بگویی همه صحبت می کردندو تلفن هم دائم صدا می کرد و تو فقط راه می رفتی ولی بین ان همه صدا ، فقط صدای قدم های تو را می شنیدم ، عشق یعنی همین 

من از تمام رنگ های دنیا فقط رنگ قهوه ای تیره و مشکی را دوست دارم چون که تو فقط دو جفت کفش داشتی که یک جفتش سیاه بود و یک جفتش قهوه ای 

من هیچ وقت در درس هایم نمره ی خوبی نگرفتم ، حتی معلم وقتی درس می داد من حواسم جای دیگری بود ، بی دقت ترین دانش اموز کلاس من بودم ولی ان روز با دقت صدای قدم هایت را می شمردم و حواسم به رنگ کفش هایت بود ، عشق یعنی همین

عشق یعنی این که وقتی کسی می گوید دکتر من یاد تو می افتم

عشق یعنی این که وقتی کسی می گوید مریض یاد خودم با تو می افتم

عشق یعنی این که وقتی کسی می گوید رفتم دکتر خوب شدم ، من با خودم می گویم ، من بیشتر از همه پیش تو امدم ، خوب که نشدم هیچ یک درد سخت هم به دردهایم اضافه شد

بسوزد پدر عاشقی


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
فقط من
Designed By Erfan Powered by Bayan