- پنجشنبه ۱۸ آذر ۹۵
- ۰۱:۲۶
خدایا خداوندا ، کمکم کن ، عجب اوضاع قر در عقربی شد ، حالا چه کار کنم ، این ابوعلی هم که گذاشت رفت ، الان دقیقا دو روز است که مبحث احتمال را تمام نکرده ام ، یعنی هنوز اولش هستم و حتی به اخرش هم نرسیدم ، من که به نوبه ی خودم هیچ کدام از این فرمول ها را قبول ندارم ، می گویند یکه دیوانه سنگی در چاه می اندازد که هزار عاقل نمی توانند ان سنگ را بیرون بیاورند ، همین است دیگر ، در قدیم الایام شخصی بی خوابی به سرش زده و از خودش فرمول های سخت در کرده و حالا عاقلانی چون من و هزارن من دیگر از پس در اوردن این سنگ بر نمی اییم ، اما مهم نیست ، من تسلیم نخواهم شد ، بالاخره باید یک طوری این امتحان ها را قبول بشوم .
در فکر ان بودم که معلم خصوصی بگیرم اما وقتی قیمت های نجومی را مشاهده کردم تصمیم گرفتم کمی بیشتر تلاش کنم و بیشتر سرم را در کتاب بکنم شاید خداوند لطفی کرد و بالاخره از مطالب کتاب سر دراوردم ، امروز ان قدر به کتاب خیره شدم که یاد الاغ ملا نصرالدین افتادم که خواندن یاد گرفت ، بلا نسبت بنده ، لا اقل ان الاغ یک تکه جو گیرش امد ولی من چه ، دریغ از یک خط ، نفمیدم که نفهمیدم !
مشکل دیگر ان است که ریاضی رشته های تجربی با ریاضی رشته ها ریاضی فیزیک در پیش دانشگاهی یکی است ، ولی همین مبحث احتمال در جزوات مربوط به رشته های ریاضی چنان پیچیده توضیح داده شده که بیا و ببین ، حالا من هی در اینترنت دنبال جزوه برای تجربی بگردم ، مگر هست ؟ ، انگار این بچه های ریاضی هستند که فقط ریاضی می خوانند ، همه جزوه ها برای ان ها نوشته شده ، حالا ما مانده ایم و فرمول ها ریزو درشتی که فروملاسیون بدنمان را به هم ریخته اند .