- سه شنبه ۲۴ اسفند ۹۵
- ۱۳:۱۸
مادرم می گوید چرا شب ها دیر می خوابی ، مریض می شوی ، نمی داند هیچ عاشقی در دنیا نیست که بتواند شب ها با خیال راحت سرش را روی بالش بگذارد ، هنوز صدایت در گوشم نجوا می کند ، بهترین موسیقی دنیا ، بهترین قرص ارام بخش دنیا ، خدا را شکر می کنم ، خیلی از عاشقان حتی نتوانستند لحظه ای کوتاه صدای معشوق خود را بشنوند ،خدا را شکر ساعت ها صحبت کردنت را در ذهنم دارم و هر روز مرورشان می کنم . اگر این ها را هم که نداشتم دیگر نمی دانستم چه کنم
صفائی بود دیشب با خیالت خلوت مارا
تو را هم باز پنهانی دوباره ارزو کردم
عاقبت من که معلوم است ، یا به تو می رسم یا می میرم ، نگرانت هستم ، کاش می دانستم الان حالت چگونه است ، می خندی یا نارااحت هستی ، نکند ناراحت باشی ؟ نکند اخم کرده باشی؟ نکند گریه بکنی و من خبر نداشته باشم ؟ نمی دانم چه کار کنم ، کاش خبری از تو داشتم ، کاش می دانستم الان کجا هستی و چه می کنی ، همه ی این ها هیچ کاش فقط کسی به من می گفت نگران نباش لبش خندان بود